کسی پیشم اومد گفت:

چرا صدام رو نمیشنوه؟

چرا اینقدر بهش التماس میکنم، جوابم رو نمیده؟

مگه نمیدونه این همه مشکل دارم؟

چرا بهم محل نمیذاره؟

 

اینو گفتم و رفتم: اگه صداشو نمیشنیدی، صداش نمیزدی...

 

و او همچنان در بهت و حیرت باقی مانده بود...

 


پ.ن:

خدا اول صدات میزنه، بعد وقتی تو صداشو با گوش دل شنیدی، صداش میزنی...

این داستان رو از روی گفتمان بین آقای حائری شیرازی با یک خانوم که وقتی آقا میخواستند به مزار حافظ بروند، اون خانوم اومد و از وضع زندگیش شکایت کرد، ساختم.

 

دعوایش با خدا بود...   و او چنین جواب داد...