واقعا چرا؟؟؟

یه بار رفته بودم بازار، هر جا که میرفتم میگفتم یه "شلوار لی ساده" میخوام، نبود! به زور یکی پیدا کردم!!!

اصلا فکر کردین که چطور میشه که یه چیز برای انسان با ارزش میشه؟

چرا طلا ارزشش بیشتر از آهن هستش؟

چرا دلار ارزشش از پول کشورمون بیشتره؟

چرا یه زمانی همه از شلوار پارچه ای خوششون می اومد و الان از شلوار پاره؟

و....

 

بعد مدتی تحقیق به این نتیجه رسیدم:

انسان ها بر حسب فطرتشون کار میکنن. فطرت یعنی خمیرمایه ای که همه ی انسانها بر اساس اون برنامه ریزی فکری شده اند. یه چیزی تو مایه های BIOS کامپیوتر.

انسان بر حسب فطرت، از چیزهای خوب، خوشش میاد و از چیزهای بد، بدش میاد.(این برای همه ثابت شده هست)

حالا میدونید مشکل کجاس؟ مشکل اینه که ما بعضی وقتها تو انتخاب اینکه چه چیزی خوبه و چه چیزی بد، اشتباه میکنیم.

این اشتباه هم بعضی وقتها یه خاطر نبود علم هستش، بعضی وقتها بخاطر تلقین.

فک کنم دیگه همه چیز روشن شد؛ بله، شلوارهای پاره با تلقین غربی ها شدند خوب!

 

حالا چطوری این شلوار پاره خوب شد؟

خیلی ساده!  روی یه خواننده سرمایه گذاری میکنند و اون رو خوب و عالی و موفق جلوه میدن (با کلیپ و پوستر و ...)

خوب انسان هم طبق فطرتش چیزای خوب رو دوس داره دیگه! بخاطر همین برای اینکه بتونه خودش رو به اون خوبی برسونه، ناخودآگاه خودش رو شبیه اون شخص میکنه تا شاید مثه اون موفق باشه!


پ.ن:

بحثمون روی فطرت زیاده، ان شاء الله منتظر پستهای بعد باشید.

برای اطلاع بیشتر در مورد فطرت میتونید به منبع این پست، یعنی کتاب چهل حدیث امام خمینی ، حدیث یازدهم مراجعه کنید. دانلود مستقیم متن حدیث11  با حجم 30kb