۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رستگاری» ثبت شده است

میخوام بهترین زندگی رو تو دنیا داشته باشم :)

 

خوشبختی تو خیلی مهم است.

خوشبختی ات در آزادی توست.

+پس بنگر چگونه آزاد میشوی...

 

آزادی تو مهم است.

آزادیت در بینیازی توست.

+پس بنگر چگونه بینیاز میشوی...

 

++هر که خواهد بینیازترین مردم باشد، باید بآنچه در دست خداست اعتمادش بیشتر از آنچه در دست دیگرانست بوده باشد. (1)

 

 


پ.ن:

1-

مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ أَغْنَى النَّاسِ فَلْیَکُنْ بِمَا فِی یَدِ اللَّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِی یَدِ غَیْرِه‏. (

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 139)

۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
یحیی پروین

4 دستگاه مبدل گناه به ثواب (دستگاه چهارم)

رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند (أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏3، ص: 166):

3- شکر گذاری

شکر یعنی فهمیدن نعمت از ته دل!(1) اون موقع هست که میگی " خدایا شکرت!"

خیلیا به دنبال زیاد شدن روزی هستند و همیشه تو کانل های دعا و ذکر و ... اند. ما میتونیم با یه راه میانبر این کار رو انجام بدیم، اونم شکر برای روزی فعلی ماست؛ چون "شکر نعمت، نعمتت افزون کند    کفر، نعمت از کفت بیرون کند"

 

من یه بلایی رو دیدم و نمیخوام سرم بیاد، چیکار کنم؟ ==> 1-شکر خدا که مبتلا به این گرفتاری نشدی 2-از خدا بخوای که تو رو به این گرفتاری مبتلا نکنه. همین (2)laugh

 

 

 


پ.ن:

برو به دستگاه سوم

برو به دستگاه دوم

برو به دستگاه اول

1-امام صادق علیه السلام فرمود: هر که خدا باو نعمتى دهد و او آن را از دل بفهمد، شکرش را ادا کرده است.(

أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏3، ص: 152)

2-

و فرمود: چون مرد گرفتارى را دیدى و خدا بر تو نعمت داده بود (بسلامتى از آن) بگو بار خدایا! من مسخره نمیکنم و نمیبالم، بلکه ترا براى نعمتهاى بزرگت نسبت بخود میستایم.

امام صادق علیه السّلام فرمود: هر بنده‏ئى که گرفتار و دردمندى را ببیند و بگوید: «حمد خدائى را که آنچه ترا بدان مبتلى ساخت از من بگردانید و بسبب عافیت مرا بر تو برترى داد، بار خدایا مرا از آنچه گرفتارش ساختى برکنار دار» خدا او را بآن بلا گرفتار نسازد.

(أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏3، ص: 154)

 

 

متن کامل عربی حدیث در الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 107

أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ‏ الصِّدْقُ وَ الْحَیَاءُ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ الشُّکْر

۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
یحیی پروین

4 دستگاه مبدل گناه به ثواب (دستگاه سوم)

رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند (أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏3، ص: 166):

3- خوش اخلاقی

 

این واقعا کلید خیلی چیزهاست!

راستی خوش خلقی چیه؟ ==>

1-فروتنى کنى و 2-خوش سخن باشى و 3-برادرت را با خوشروئى برخورد کنى. (أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏3، ص: 162)

 

میخوای زندگی راحتی داشته باشی؟ خوش اخلاق باش! ==>

خوش ‏خلقى مایه آسانى امور است.صول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏3، ص: 159)


پ.ن:

برو به دستگاه دوم

برو به دستگاه اول

متن کامل عربی حدیث در الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 107

أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ‏ الصِّدْقُ وَ الْحَیَاءُ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ الشُّکْر

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
یحیی پروین

4 دستگاه مبدل گناه به ثواب (دستگاه دوم)

رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبدیل کند (أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏3، ص: 166):

2-حیاء:

میدونید که "حرّ" به خاطر حیائش از امام حسین (علیه السلام) شد حرّ! (کم مسئله ای نیست!  از قعر جهنم اومد بیرون!)

 

  • حالا حیاء اصن یعنی چی؟ ==> انجام ندادن چیزی (=عمل، فکر، رفتار و....) به خاطر شرمساری از کسی مثلا: 1-خدا 2-پیامبر و امام 3-فرشتگان 4-والدین 5-بزرگان
  • نتیجه ی حیا میشه ادب. اشتباه نگیریما!!! پس اگه میخوای با ادب باشی، اولش باید با حیاء باشی عزیزم.

حال داشتی اینم بخونچشمک

داستان عابد بی حیاء:

عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند... و او را بدینگونه سیر نمایند. بعد از 70 سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانش گفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد، آتش پرست 3 قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد.

سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت...

مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد، سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت، مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد. مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت : ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟

بقیه در ادامه مطلب...

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
یحیی پروین
SusaWebTools